معمای گرجستان و ابعاد ناشناخته ای از آن

با گذشت زمان ابعاد ناشناخته اي از « معماي گرجستان » و مسائل پشت پرده اش برملا شده است . اين درحاليست كه تمامي جزئيات اين معماي پيچيده هنوز به درستي و كمال بازگو نشده است .

هنوز كاملا قابل درك نيست كه مقامات گرجستان براساس چه محاسباتي و به اميد بهره مندي از چه پشتوانه اي و با اتكا به كدامين ظرفيت و نيروي نظامي به بازوي نظامي روسها در « اوستياي جنوبي » حمله ور شدند و چه كساني آنها را تحريك و تشويق كرده بودند. البته مسكو انگشت اتهام خود را به سوي آمريكا و اسرائيل نشانه گيري كرده ولي احتمال چنين اشتباه بزرگي در برآوردها و محاسبات اين دو رژيم نيز قابل درك نيست .

« برايان هرينگ » در نوشته اي پيرامون همكاري هاي پنهان گرجستان و رژيم صهيونيستي از « لانه گزيني اسرائيل » در بخش هاي جنوبي خاك گرجستان خبر مي دهد كه اسرائيل هواپيماهاي « اف 16 » تهاجمي خود را در فرودگاهي در جنوب گرجستان براي حمله به ايران مستقر كرده بود. بعلاوه در جريان پاتك غافلگيرانه مسكو به گرجستان محموله اي از اسناد « به كلي سري » و « خيلي محرمانه » از منابع ناتو در اختيار روسها قرار مي گيرد. از جمله آنكه درست در همان روزهاي آغاز تهاجم نظامي گرجستان به « اوستياي جنوبي » يك خط هوائي مستقيم از تل آويو به تفليس براي انتقال سريع مستشاران نظامي و نيروهاي ويژه اسرائيلي توسط شبكه خطوط هوائي « العال » برپا شد كه اطلاعات آن به رسانه ها نيز درز كرده است .

در اين زمينه نكات مهمي به ذهن مي رسد كه لازم است به دقت مورد توجه قرار گيرند.

1 ـ شناسائي عوامل بحران ساز ـ مهمترين و حياتي ترين پديده در اين زمينه تمركز بر روند پرشتاب تحولات منطقه اي و جهاني به منظور شناسائي عوامل آشكار و پنهان است كه در « ايجاد كانون بحران » در منطقه نقش آفريني مي كنند. تا اينجاي قضيه نقش واشنگتن و تل آويو بازگو شده ولي سئوال اينست كه آيا فقط همين 2 رژيم توطئه گر در اين ماجرا دست داشته اند آيا از منابع اروپائي ردپائي در اين ماجرا ديده نمي شود بعلاوه آيا اهداف و برنامه هاي تدوين شده به همان صورتي كه اجرا شده مدنظر بوده است يا بخش هاي اجرا نشده و يا مخدوفي نيز وجود دارد كه به علت وخامت اوضاع و برهم خوردن محاسبات اوليه به حال خود رها شده است

2 ـ تمركز بر پنهانكاري بحران ساز ـ تهاجم نظامي گرجستان به « اوستياي جنوبي » در پوشش تبليغاتي بازيهاي المپيك و دقيقا همزمان با شروع بازيهاي المپيك پكن شكل گرفت . پنهان كاري گسترده تر در مورد انتقال هواپيماهاي تهاجمي رژيم صهيونيستي به جنوب گرجستان در پوشش همكاريهاي نظامي تل آويو با اين كشور بوده است .

بدين ترتيب بايد نقش آمريكا و ناتو در اين مقوله را مورد كنكاش قرار دهيم و اين سئوال اساسي مطرح شود كه واشنگتن چه اهدافي را در اين زمينه تعقيب مي كند

3 ـ هماهنگي با ساير نقاط بحراني در منطقه ـ اگرچه طرحهاي شيطاني نومحافظه كاران در طول 7 سال گذشته با شكست و ناكامي مطلق مواجه شده ولي درك ابعاد و ويژگيهاي اقدامات واشنگتن در چارچوب سياستهاي خاورميانه اي آمريكا بويژه اهدافي كه از ايجاد كانونهاي بحران در اطراف ايران دنبال مي كند هشياري بيشتري را براي خنثي سازي توطئه هاي نومحافظه كاران طلب مي نمايد.

خوبست براي لحظه اي به جمع بندي طرحهاي آميز نومحافظه كاران در منطقه بپردازيم تا دريابيم چرا آمريكا در طول اين دوران 7 ساله در افغانستان عراق لبنان و فلسطين اشغالي براي ايجاد كانونهاي بحران وسوسه شده است . بعلاه چرا واشنگتن عليرغم ناكامي طرحهايش همچنان به سياستهاي جنون آميز خود ادامه مي دهد و به نتايج استمرار و تعميق بحران در منطقه اميد بسته است . مسئله كاملا روشن است . آمريكا سعي دارد در اطراف مرزهاي جغرافيائي ايران و هر جائي كه نهضت هاي اسلامي از جنس انقلاب اسلامي نقش آفرين بوده اند زنجيره اي كامل و بهم پيوسته از كانونهاي بحران را ايجاد كند تا بلكه بتواند توان و ظرفيت انقلابي ملتهاي منطقه را به تحليل ببرد و يا مهار كند.

4 ـ آماده سازي زمينه ها براي مقابله با دنياي چند قطبي آينده ـ واشنگتن به خوبي دريافته است كه دنياي تك قطبي به طرز اجتناب ناپذيري به سمت « نظام چند قطبي » به پيش مي رود. واشنگتن اكنون سالها است كه در تدارك تامين زمينه ها براي مقابله با شرايط محتمل در نظام چند قطبي آينده است و مشخصا سعي دارد در پشت مرزهاي جغرافيائي تمامي كشورهائي كه ممكن است در فرايند چند قطبي آينده نقش آفرين باشند ايستگاههاي جاسوسي و استراق سمع و كنترل راداري ايجاد كند.

تصادفي نيست كه آمريكا در پوشش طرحهاي ناتو سرگرم احداث پايگاههاي راداري در جمهوري چك احداث سپر دفاع موشكي در لهستان ايجاد پايگاههاي عظيم جاسوسي و استراق سمع در عراق و افغانستان است . آمريكا در زير چتر حمايتي ـ تبليغاتي ناتو اميدوار است بتواند بزرگترين ايستگاه جاسوسي و كنترل راداري خود را در افغانستان ايجاد كند تا در پرتو آن بتواند فعاليت هاي اطلاعاتي خود را در پشت مرزهاي روسيه چين هند و ايران توسعه دهد.

سير تحولات مشكوك و پرابهام گرجستان هم دقيقا در چارچوب همين طرحهاي جنون آميز آمريكا در منطقه قفقاز است كه معني و مفهوم واقعي خود را پيدا مي كند.

بدون درك سياست هاي اطلاعاتي ـ عملياتي آمريكا در پشت مرزهاي روسيه و ايران طرحهاي واشنگتن در قفقاز و ماورا قفقاز قابل توجيه نيست . بدين ترتيب جنگ سرد جديد مولفه هاي متفاوت و كاملا انعطاف پذيري دارد كه بعضا حتي به زيان عوامل موثر در اين فرايندها به كار گرفته مي شود و لزوما تامين كننده منافع و مصالح كشورهاي موثر در اين بحران سازي ها نخواهد بود. دقيقا به همين دليل است كه گرجستان به عنوان عامل ظاهري حمله به « اوستياي جنوبي » قرباني طرحهاي مشكوكي شد كه خود نيز از عواقب آن بي اطلاع بود ولي در عين حال از اقدامات خود كمترين سودي عايدش نشد.

اگرچه آمريكا در مقطع كنوني بيشترين حساسيتها را نسبت به روسيه نشان مي دهد و درصدد نفوذ تا پشت مرزهاي جغرافيائي روسيه است اما شدت و تمركز تبليغات در اين مقوله نبايد ما را از اهداف و انگيزه هاي واشنگتن و غرب در جهت تقابل با انقلاب اسلامي و نهضت هاي مقاومت اسلامي در سرتاسر جهان اسلام غافل سازد.

بحران هاي پيراموني اگرچه ظاهرا اهداف ديگري را نيز پوشش مي دهد ولي محاصره انقلاب اسلامي و تلاش براي به تحليل بردن توان و ظرفيت نهضت هاي مقاومت اسلامي از بدترين اهداف اعلام شده اي است كه غرب و ناتو ديگر اصراري به كتمان آن ندارند. درك اين مهم و توجه به ابعاد و جزئيات بحرانهاي پيراموني مسئوليتهاي تعطيل ناپذيري را متوجه تمامي نيروهاي معتقد به اعتلاي اسلام و انقلاب و كشور مي كند و به ما ثابت مي نمايد كه امروز بيش از گذشته نيازمند هشيار اعتماد به نفس و « دشمن شناسي هسيتم دشمناني كه شايد در زير نقابهاي جديد به راحتي قابل شناسائي نباشد.