اوباما بخشي از ماهيت آمريكاست
اوباما بخشي از ماهيت آمريكاست
شناخت دقيق ماهيت سردمداران آمريكا را بايد از رهبري معظم انقلاب سراغ گرفت كه همواره با شفافيت كامل به تبيين واقعيت ها پرداخته اند و ذهن ها را روشن ساخته اند. در كوران تبليغات انتخاباتي رياست جمهوري آمريكا در اوائل آبانماه گذشته حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي فرمودند اختلاف ميان ايران و آمريكا فراتر از مسائل سياسي و عميق تر از آنست كه با رفتن يك رئيس جمهور و آمدن فردي ديگر برطرف شود.
بسياري از افرادي كه از شناخت دقيق و همه جانبه اي نسبت به مسائل بين المللي و بويژه آمريكا محرومند به « باراك اوباما » و شعار انتخاباتي او كه « تغيير » بود دل بسته بودند و تصور مي كردند با پيروز شدن او در انتخابات رياست جمهوري آمريكا همه چيز در آمريكا تغيير مي كند و اختلاف ايران و آمريكا نيز قابل حل و فصل خواهد بود. اكنون كه اوباما بر رقيب جمهوريخواه خود پيروز شده با موضعگيري ها و انتخاب اعضاي كابينه و همكاران و دستياران خود كاملا روشن شده است كه اين يك تصور خام بوده و در آمريكا فقط نام رئيس جمهور تغيير كرده و مواضع و سياست ها همانست كه بوده و قرار نيست چيزي عوض شود.
اوباما در يك حركت كاملا مغاير با شعار « تغيير » روز دوشنبه وزير جنگ دولت بوش را براي تصدي همين سمت در دولت خود انتخاب كرد. هرچند انتخاب هاي قبلي اوباما بويژه منصوب كردن يك صهيونيست به رياست كاركنان كاخ سفيد نيز كاملا ماهيت او را نشان ميداد لكن ابقا وزير جنگ دولت جنگ افروز و ماجراجوي بوش كه از جناح تندروي جمهوريخواهان است از عزم اوباما براي ادامه سياست ماجراجويانه در مواضع خارجي دولت وي حكايت دارد و حتي كمترين اميد به تغيير در سياست خارجي او را نيز به باد داده است .
اظهارات اوباما درباره ايران چه آنچه در روزهاي اول بعد از پيروزي در انتخابات گفته بود و چه آنچه در روزهاي اخير به زبان آورده نيز نشان دهنده عزم او براي ادامه سياست سلف خود در مواجهه با جمهوري اسلامي ايران است .
او نيز مانند بوش كوچك ايران را به رفتن به سوي سلاح اتمي متهم كرد حكومت جمهوري اسلامي را غيردموكراتيك دانست و بر ادامه تحريم ها و وارد آوردن فشارها بر ايران تاكيد كرد.
از آنجا كه « اوباما » به حزب دموكرات آمريكا وابسته است و اين حزب توسل به ابزار سياست را بر استفاده از نظامي گري ترجيح ميدهد در سخنان رئيس جمهور جديد آمريكا نشانه اي از تهديد نظامي عليه ايران نيست لكن همانگونه كه از اظهارات او كاملا پيداست و در انتخاب همكاران نيز نشان داده است سياستي را كه اوباما در برخورد با ايران دنبال خواهد كرد يك سياست خشن خواهد بود. او همانگونه كه در قول و قرارهايش با سران رژيم صهيونيستي به آنها وعده داده برخورد با ايران را از سه راه دنبال خواهد كرد تحريم اتهام نقض حقوق بشر و اتهام تروريسم . اوباما و دستيارانش اين ابزارها را بويژه بعد از آزمايش ناموفق نظامي گري در خاورميانه كارآمدتر ميدانند. البته رئيس جمهور تازه كار و بي تجربه آمريكا از اين واقعيت غافل است كه ملت ايران 30 سال است با سياست خشن آمريكا كه همواره همين ابزارها عناصر اصلي آنرا تشكيل ميدادند مقابله كرده و از اين پس نيز با موفقيت كامل آنرا پس خواهد زد.
محور ديگر سياست خارجي اوباما كه به ايران و خاورميانه و مسلمانان مربوط مي شود نوع نگاه او به صهيونيسم رژيم صهيونيستي و مساله فلسطين است .
اوباما هم در دوران تبليغات انتخاباتي و هم در چند هفته اخير كه از پيروزي وي در انتخابات مي گذرد كاملا نشان داده است كه سياست خاورميانه اي بوش را با شدت بيشتري ادامه خواهد داد و رژيم صهيونيستي با پشت گرمي بيشتري جنايات خود عليه ملت فلسطين را تشديد خواهد كرد.
سران ارتجاع عرب نيز كه اين روزها با سكوت مرگبار خود در برابر فاجعه بزرگ انساني در غزه همراهي خود را با سياست هماهنگ آمريكا و رژيم صهيونيستي عليه ملت فلسطين نشان داده اند با اين سكوت ذلت بار در واقع به اوباما و دولت آينده واشنگتن چراغ سبز نشان داده اند. اين به معناي يك همدستي وسيع ميان اوباما رژيم صهيونيستي و ارتجاع عرب براي توطئه عليه ملت فلسطين و پيشبرد سياست خاورميانه اي آمريكاست . اما در اين زمينه نيز اوباما دچار اشتباه فاحشي است زيرا پيداست كه او ارزيابي درستي از شرايط خاورميانه بيداري ملت و قدرت روزافزون مقاومت كه هسته اصلي آن حزب الله لبنان است ولي در سرتاسر خاورميانه جوانه هاي آن سرزده اند و درحال باليدن هستند ندارد. غفلت اوباما از همين واقعيت ها قطعا او را به دامي گرفتار خواهد كرد كه از آن خلاصي نخواهد داشت .
آيا همين واقعيت آشكار كافي نيست تا به ساده انديشاني كه در ايران و جهان عرب هنوز دل در گرو شعار « تغيير » اوباما دارند بفهماند كه اوباما نيز بخشي از ماهيت آمريكاست.