اوباما تناقض در شعار و عمل

باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا در آستانه سفر خود به مسكو اظهار داشت : هدف از استقرار سپر موشكي آمريكا در قاره اروپا مقابله با ايران است و روسيه نبايد بابت آن نگران باشد. گرچه مي توان چنين برداشت كرد كه اين سخنان اوباما براي خوشامد مقامات روس و كاستن از خشم افكار عمومي روسيه عليه آمريكا در آستانه ورود وي به مسكو صورت گرفته است ولي تامل در رفتارها و مواضع ضد ايراني اخير اوباما و ديگر مقامات روس نشان مي دهد كه رئيس جمهور جديد آمريكا نقاب صلح دوستي را تحت عناويني همچون تغيير در سياست خارجي و تعامل با ايران كنار زده و دقيقا به سمتي مي رود كه دولت هاي قبلي آمريكا رفته اند و مشخصا پا جاي پاي بوش گذاشته است . اوباما همچنين در جريان ديدارش با ديمتري مدودف رئيس جمهوري روسيه در مسكو ادعاي تكراري و موهوم دولت هاي قبلي آمريكا را مطرح ساخت و برنامه هسته اي ايران را يك « تهديد بزرگ » خواند و علاوه بر آن مدعي شد ايران وظايف بين المللي خود را اجرا نمي كند و سياستهايش سبب مسابقه تسليحاتي در خاورميانه مي شود. اگر موضع گيري هاي تازه اوباما را در كنار اظهارات ديگر مقامات آمريكايي قرار دهيم به روشني اين رويكرد خصمانه دولت كنوني آمريكا در قبال ايران مشخص مي شود.

ژنرال « مايك مولن » رئيس ستاد مشترك آمريكا هفته جاري در گفتگو با يك شبكه خبري آمريكا تصريح كرد « بسيار مهم است در برخورد با ايران هيچ گزينه اي از جمله گزينه نظامي را به طور كامل منتفي ندانيم . وي با بيان اينكه هم دستيابي ايران به بمب اتمي و هم حمله نظامي به اين كشور پيامدهاي بسيار سوئي خواهد داشت در واقع هم غيرمستقيم ايران را متهم به تلاش براي توليد سلاح اتمي ساخت و هم ايران را تهديد نظامي كرد.

از طرف ديگر جوبايدن معاون اوباما نيز اواخر هفته گذشته در اظهاراتي غيرمعمول و تهديدآميز گفت : « اسرائيل خود مي تواند تعيين كند كه منافعش در كجاست و در مورد ايران بايد چه تصميمي بگيرد » !

ترديدي نيست كه اين سخن معاون اوباما چراغ سبز آشكار به رژيم صهيونيستي براي تهديد كردن ايران است .

بايدن همچنين گفت : « آمريكا نمي تواند به كشور مستقل ديگري (اسرائيل ) ديكته كند كه چه كار بكند و چه كار نكند »! بايدن در ادامه تهديد غيرمستقيم ايران افزود : « اگر دولت اسرائيل تصميم بگيرد به اقدامي (عليه ايران) غير از آن كه هم اينك وجود دارد دست بزند اين حق آنهاست » !

اين اظهارات بايدن درحالي ابراز مي شود كه وي دو ماه قبل مواضع كاملا مخالفي با مواضع امروزش داشت و حتي نتانياهو را تهديد كرده بود حمله احتمالي به ايران احمقانه ترين كار ممكن خواهد بود.

مجموعه اين تحولات و برايند موضع گيري هاي اخير مقامات آمريكايي بيانگر آن است كه دولت جديد آمريكا وارد مرحله تازه اي در برخورد با ايران شده است كه در خوش بينانه ترين حالت مي توان آن را به مذاكره از موضع قدرت با دولت ايران به ويژه پس از تحولات سياسي اخير دانست .

آنچه مسلم است اين است كه مسائل جاري موضع گيري هاي اخير مقامات آمريكايي بيش از پيش ماهيت دولت جديد اين كشور را كه سعي داشت در پوشش الفاظ صلح خواهانه چهره خود را مخفي كند آشكار ساخت و بار ديگر براين نكته تاكيد كرد كه دولتهاي آمريكا گرچه تغيير مي كنند ولي سياستهاي كلي آن كشور كه مبتني بر مداخله جويي و زياده خواهي در صحنه بين المللي است هرگز تغيير نمي كند.

اين موضوع تنها به برخورد با ايران منحصر نمي شود بلكه چنانكه مشهود است مسائل ديگري همچون موضوع عراق افغانستان و سپر موشكي را نيز شامل مي گردد. اوباما با آنكه در تبليغات انتخاباتي خود بارها اعلام كرده بود در برنامه استقرار سپر موشكي در اروپا تجديدنظر خواهد كرد و نيروهاي آمريكا را از عراق و افغانستان خارج خواهد نمود عملا نشان داد كه اين شعارها وعده هاي فريبكارانه اي بيش نبوده است. واشنگتن برنامه سپر موشكي را همچنان با سماجت دنبال مي كند در عراق خبري از خروج نيروهاي اشغالگر نيست و حتي در افغانستان دولت اوباما 30 هزار نيروي جديد مستقر ساخته است .

بدين ترتيب آنچه دولت جديد آمريكا بايد مدنظر داشته باشد اين است كه مسيري كه مشاوران اوباما وي را به آن كشانده اند به مقصدي منجر خواهد شد كه اسلاف وي به آن نقطه رسيدند و دست كم در مورد ايران دستاوردي غير از هزيمت و شكست نخواهد داشت .

اوباما بايد بداند كه اگر زمام حكومتش را به لابي صهيونيستي بدهد همانگونه كه از مواضع اخيرش برمي آيد سرنوشتي همچون بوش در انتظارش خواهد بود كه مجبور شد با فضاحت كاخ سفيد را ترك كند.

قطعا نه رژيم صهيونيستي توان و جرات ماجراجويي و اقدام عملي عليه ايران را دارد و نه تحولات اخير ايران مي توان نمدي باشد كه آمريكا از آن كلاهي براي خود ببافد. پس بهتر است پيش از آنكه اعتبار نيم بند اوباما در صحنه بين الملل با توسل به سياستهايي كه پيشتر آزموده شده و شكست آن مسجل گرديده است از بين برود به رفتار معقول و سياستهاي مورد پذيرش و اجماع جهاني باز گردد و از زبان تهديدآميز در ديپلماسي با ديگر كشورها دست بردارد.