واقعيت‌هائي درباره توطئه تحريم

با تصويب نهائي تحريم‌هاي اتحاديه اروپا عليه ايران، توطئه تحريم به كامل شدن نزديك مي‌شود. دولت كانادا نيز خبر داده است كه تصميم دارد تحريم‌هائي را عليه ايران به تصويب برساند كه طبق اطلاعات موجود، حلقه پاياني و مكمل توطئه تحريم خواهد بود.

بعد از صدور قطعنامه 1929 شوراي امنيت سازمان ملل در 19 خرداد گذشته، دولت آمريكا نيز تحريم‌هائي را به تصويب مجلسين و امضاء رئيس‌جمهور اين كشور رساند. دوشنبه هفته گذشته، حلقه ديگر اين توطئه توسط دولت انگليس شكل گرفت و آنچه قرار است توسط دولت كانادا صورت بگيرد، ادامه همين روند است كه بطور طبيعي سردمداران "توطئه تحريم" را نشان مي‌دهد، آمريكا، انگليس، كشورهاي عمده اروپائي و كانادا.

اين اسامي، دو نكته را فاش مي‌كنند، اول آنكه در رأس اين توطئه،‌ آمريكا قرار دارد و دوم آنكه آنچه توسط شوراي امنيت سازمان تصويب شده است نيز به همين چند كشور مربوط مي‌شود كه باز هم آمريكا در رأس آنها قرار دارد. به عبارت روشن تر، خط دهي اصلي و طراحي اين توطئه توسط آمريكا صورت گرفته و همراهي ساير كشورها با آمريكا نوعي پيروي از اين كشور است كه عنوان "ناخواسته" مي‌تواند براي آن عنواني مناسب باشد. واقعيت اينست كه اروپائي‌ها مايل نيستند منافع اقتصادي خود را با خواست و ارا ده آمريكا گره بزنند و نوع تحريم‌هاي اتحاديه اروپا نيز همين واقعيت را نشان مي‌دهد. درباره كانادا نيز همين نكته صدق مي‌كند و اين مجموعه، چارچوب خاصي را براي تحريم‌ها انتخاب كرده‌اند كه از يكطرف در ظاهر با آمريكا همراهي كرده باشند و از طرف ديگر، منافع اقتصادي خود را به خطر بياندازند. از اين نكته، كه به ماهيت اقدام اروپا و كانادا مربوط مي‌شود، كه بگذريم، به چند واقعيت درباره تحريم‌ها مي‌رسيم كه بايد به آنها توجه جدي شود.

اول آنكه برخلاف ادعاي دولت‌هاي آمريكا، كانادا و اتحاديه اروپا كه مي‌گويند تحريم‌ها ملت ا يران را نشانه نمي‌روند، اگر لطمه‌اي متوجه ايران باشد بدون ترديد ملت ايران در كانون اين لطمات قرار خواهد داشت. شوراي امنيت سازمان ملل هم مدعي است صدور قطعنامه 1929 نوعي برخورد با دولت و در عين حال حمايت از ملت ايران است. ولي واقعيت اينست كه اين ادعاها كاملاً انحرافي و نوعي مغالطه مي‌باشد. تفكيك دولت از ملت، كه در ادعاهاي تحريم كنندگان صورت مي‌گيرد، خود يك توطئه كثيف‌تر است. علاوه بر اين، امكان ندارد چيزي موجب وارد شدن لطمه به دولت شود ولي ضرر آن متوجه ملت نشود. مهمتر آنكه براي غربي‌ها اموري از قبيل انرژي هسته‌اي وحقوق بشر فقط بهانه‌ايست كه درصدد هستند انتقام خود را از ملت ايران، كه با قيام و ا نقلاب خود نفوذ استعماري آنها در ايران را قطع كرد، بگيرند. مي‌بينيم كه تعدادي از كشورهاي منطقه حتي تا ساخت بمب اتمي هم پيش رفته‌اند و تعدادي ديگر حتي اصول اوليه حقوق بشر را رعايت نمي‌كنند و پرونده‌هاي سياهي را در اين زمينه دارند ولي غربي‌ها نه تنها با آنها روابط گرمي دارند بلكه از آنها در همه‌ي زمينه‌ها حتي از انرژي هسته‌اي و سركوب مردم و پايمال كردن حقوق بشر حمايت هم مي‌كنند، زيرا دولت‌هاي اين كشورها آلت دست غرب هستند و ملت هايشان هر چند از اين وضع ناراضي هستند ولي كاري كه منافع استعماري غرب را به خطر انداخته باشد نكرده‌اند. در ايران، شرايط متفاوت است. ملت ايران، كه صاحب اصلي انقلاب است و در دفاع مقدس ايستادگي كرد و در همه‌ي صحنه‌ها حاضر بوده و توطئه‌هاي دشمنان را يكي پس از ديگري خنثي كرده و ملت‌هاي ديگر را نيز براي ايستادگي در برابر قدرت‌هاي استكباري تشويق نموده،‌ براي غربي‌ها يك خطر محسوب مي‌شود و طبيعي است كه آنها درصدد باشند به هر بهانه‌اي كه شده انتقام خود را از اين ملت بگيرند.

واقعيت دوم اينست كه تجربه 31 ساله ما نشان داده ما مي‌توانيم در برابر تحريم‌ها بايستيم و از اين عرصه كارزار نيز پيروز بيرون بيائيم. در جنگ تحميلي 8 ساله علاوه بر مشكلات خود جنگ، تحريم‌ها هم هر روز بيشتر مي‌شدند و ملت ايران با مقاومت شجاعانه در صحنه دفاع و همبستگي هوشيارانه در عرصه‌هاي ديگر به ويژه مقابله با تحريم‌ها توانست كليه توطئه‌ها را خنثي كند و راه را براي پيشرفت در زمينه‌هاي مختلف هموار نمايد. قطعاً اينبار نيز چنين خواهد شد و ملت ايران يكبار ديگر دشمنان خود را مأيوس خواهد كرد. تحريم‌ها را ناديده گرفتن يا كوچك شمردن درست نيست. ما اگر هنري داريم كه داريم، اينست كه در برابر تحريم‌هائي كه كوچك نيستند مي‌ايستيم و موفق هم ميشويم.

واقعيت سوم اينست كه حفاظت از نظام جمهوري اسلامي، به عنوان يك وظيفه حتمي و همگاني، ايجاب مي‌كند مسئولان از دو اهرم كارآمد بطور همزمان استفاده كنند. مقاومت در برابر زياده خواهي‌ها و تدبير براي خنثي كردن توطئه‌ها.

مقاومت، همانست كه از دوران انقلاب تا پيروزي و بعد از پيروزي تا ا مروز صورت گرفته و موفقيت‌هاي بزرگي را براي ملت ايران در همه‌ي زمينه‌ها رقم زده است. اكنون نيز به اين عامل مهم نيازمنديم و خوشبختانه در تمام رده‌هاي مسئوليتي و در بدنه جامعه روح مقاومت در برابر توطئه كاملاً بارز است. اين روحيه بايد با بيان نقطه قوت‌ها و تجربه‌ها تقويت شود و همه با اين واقعيت آشنا شوند كه پيروزي نهائي با طرفي است كه بيشتر مقاومت كند.

اهرم دوم، يعني تدبير، عامل مهمي است كه مانع افزايش توطئه‌ها عليه نظام جمهوري اسلامي و يا جلوگيري از شكل‌گيري توطئه‌ها مي‌شود.

بكار گرفتن عقلانيت در عين هوشياري و مقاومت، موجب مي‌شود دشمن نتواند بهانه جوئي كند. اين هنر، مانع دشمن‌تراشي مي‌شود و نظام جمهوري اسلامي را از وجود دوستان قدرتمند بهره‌مند مي‌سازد. فلسفه دستگاه سياست خارجي در هر كشور كه تحت عنوان وزارت امورخارجه فعاليت مي‌كند همين است. همه مشكلات را با شعار و طرد كردن اين و آن نمي‌توان حل كرد. نام اين كار، ايجاد تنش است و مأموريت اصلي و جوهري دستگاه سياست خارجي هر كشور و همه‌ي مسئولان اجرائي، تنش زدائي است. هر كشوري كه اين مأموريت را بهتر به انجام برساند در حفاظت از كيان خود موفق‌تر خواهد بود.

در برابر قلدري ها، زياده خواهي‌ها و سلطه طلبي‌ها ما بايد بايستيم همانگونه كه تا امروز ايستاده‌ايم و موفق هم بوده‌ايم. اما ايستادگي در برابر قلدري‌ها را با دشمن تراشي و ايجاد تنش نبايد اشتباه گرفت. حفاظت از نظام جمهوري اسلامي، به ايستادگي در برابر قلدري‌ها نياز دارد ولي به ايجاد تنش نه تنها نياز ندارد بلكه با پرهيز از آنست كه مي‌توان به اين هدف رسيد.

براي مقابله با "توطئه تحريم" بايد همه به اين واقعيت‌ها توجه عميق داشته باشيم و با پاي بندي به وظايف خود كه در رأس آن حفاظت از نظام جمهوري اسلامي قرار دارد، اين مرحله را نيز پشت سر بگذاريم و مطمئن باشيم كه به فضل الهي پيروز اين صحنه نيز ملت ايران خواهد بود.