انفعال جبهه عربي در برابر صهيونيست ها

عمرو موسي دبيركل اتحاديه عرب روز جمعه در ايتاليا با شيمون پرز رئيس رژيم صهيونيستي ديدار كرد. اين ديدار يك روز پس از برگزاري دور نخست مذاكرات سازش ميان تشكيلات خودگردان فلسطين و رژيم صهيونيستي در واشنگتن صورت گرفت.

ديدار عمروموسي با پرز بدون ارتباط با تلاش تازه براي احياي روند سازش نمي‌باشد و بيانگر آن است كه پشت پرده، تحركات وفشارهاي زيادي در جريان است تا اين مذاكرات تداوم يابد.

حمايت اتحاديه عرب از مذاكرات سازش در شرايط كنوني، كه عمده ناظران بر بي نتيجه بودن و شكست آن تاكيد دارند، حاكم بودن سياستمداران وابسته و مرعوب و خيانتكار بر اين تشكيلات را ثابت مي‌كند، چرا كه اين حكام منفعل و سازش طلب نمي‌توانند منكر اين واقعيت شوند كه خيمه شب بازي اخير موسوم به مذاكرات صلح، با هدف كمك به موقعيت شديداً متزلزل رژيم صهيونيستي طراحي و سازماندهي شده است و هرگونه مشاركت اعراب در اين ماجرا، به مثابه خدمت به منافع صهيونيستها و كمك به بقاي رژيم صهيونيستي مي‌باشد.

در اين نكته ترديد نيست كه رژيم صهيونيستي در بحراني‌ترين شرايط تاريخ موجوديت 60 ساله خود به سر مي‌برد و علل اصلي بروز اين وضع فلاكت بار براي اين رژيم، قبل از هر چيز ضرباتي است كه از مبارزان فلسطيني و لبناني طي دهه اخير متحمل شده و در مرحله بعد رشد چشمگير تفكرات ضد صهيونيستي در منطقه و تشديد انزجار جهاني از اين رژيم مي‌باشد.

رژيم صهيونيستي در يك دهه اخير، با شكست‌هاي پي درپي در جبهه نظامي مواجه شده است كه هيمنه دروغين اين رژيم را فرو ريخته و پوشالي بودن ساختار آن را بر همگان روشن نموده است. تا قبل از اين شكست‌هاي نظامي، رژيم صهيونيستي در سايه چند پيروزي در جنگ اعراب، خود را شكست ناپذير و ارتش خود را قدرت نظامي برتر منطقه قلمداد مي‌كرد. وقوع انتفاضه در درون فلسطين اشغالي آغازي بود بر فرسايش بنيه نظامي و سياسي رژيم صهيونيستي و متعاقب آن، ضربات كمرشكني كه مبارزان لبناني بر اين رژيم وارد ساختند و منجر به فرار ارتش به اصطلاح قدرتمند آن از جنوب لبنان در سال 1379 شد، دروغ بودن ادعاي برتري قدرت صهيونيستها را مسجل ساخت و در ادامه اين روند، شكست مفتضح صهيونيستها از رزمندگان حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه در سال 1385، اوج زبوني و آسيب پذيري رژيم صهيونيستي را آشكار ساخت و تحولات منطقه خاورميانه را وارد مرحله نويني كرد.

اين خفت و خواري براي رژيم صهيونيستي بسيار سنگين بود و رسوايي آن، دامن حاميان رژيم صهيونيستي را نيز گرفت و طبيعي بود كه براي نجات از آن به تكاپو بيفتند.

همزمان با شكست‌هاي پي در پي در جبهه‌هاي نظامي، از نظر سياسي و ديپلماتيك نيز، اين رژيم در روزهاي سياهي به سر مي‌برد. با وجود حمايت‌هاي همه جانبه آمريكا و ديگر قدرت‌هاي غربي از رژيم صهيونيستي، هم اينك اين رژيم در انزواي مرگباري به سر مي‌برد و هيچ يك از دولت ها، حتي دولت‌هاي اروپايي به دليل ترس از افكار عمومي شان رغبتي به گسترش مناسبات و افزايش ارتباطات با اين رژيم نشان نمي‌دهند. به موازات تشديد تنفر جهاني از رژيم صهيونيستي، گسترش موج بيداري اسلامي در منطقه نيز ضربات سختي به طرحها و نقشه‌هاي صهيونيستها وارد ساخت و موجب شد تا رژيم‌هاي وابسته در منطقه كه براي سازش و ايجاد رابطه با رژيم صهيونيستي سبقت گرفته بودند تحت فشار و انزوا قرار گرفته و در ادامه حركت‌هاي خائنانه و سازش طلبانه دچار مشكل شوند.

در چنين شرايطي، روشن است كه برقراري مذاكرات با اعراب تا چه حد براي رژيم صهيونيستي نياز اساسي و ضرورت حياتي محسوب مي‌شود. با توجه به اين واقعيات، مسلم است كه صهيونيستها اين بار نيز در صدد خريدن وقت براي نجات خود مي‌باشند و كمترين اعتقادي به صلح عادلانه ندارند.

تأسف بار اينكه، اعراب عليرغم در اختيار داشتن تجربه‌هاي گذشته و پشت سر گذاشتن، مذاكرات مادريد، اسلو، كمپ ديويد و آناپوليس، اين بار نيز فريب خدعه و نيرنگ صهيونيستها را خورده و خود را در دامي كه اين رژيم و متحدين غربيش پهن كرده اند، مي‌اندازند.

جالب آنكه، در زماني كه مذاكرات سازش آغاز مي‌شود و طبيعتاً انتظار اينست كه صهيونيستها براي حفظ ظاهر، ملاحظه شرايط را بكنند ولي نتانياهو نخست‌وزير رژيم صهيونيستي با گستاخي تمام بر مواضع افراطي و كابينه خود تأكيد مي‌ورزد وبا تأكيد بر اين نكته كه امنيت اسرائيل بايد تضمين شود، اعلام مي‌كند كشور فلسطيني با ارتش مستقل را هرگز نمي‌پذيرد. و با بازگشت فلسطيني‌هاي آواره نيز موافقت نخواهد كرد. صهيونيستها حتي اعلام كرده‌اند بزودي احداث شهرك‌هاي يهودي نشين در سرزمين‌هاي اشغالي را از سر مي‌گيرند ولي طرفهاي عربي با ناديده گرفتن اين گستاخي ها، كماكان خود را به ادامه مذاكره با اين صهيونيستهاي افراطي و اشغالگر شيفته نشان مي‌دهند. با توجه به اين واقعيات تلخ است كه ضعف و زبوني و كم مايگي حاكم بر حكام عرب در داخل فلسطين و منطقه را بايد عامل اصلي ادامه اشغال فلسطين و تداوم بحران خاورميانه دانست.

با اينحال، بايد در نظر داشت كه تحولات منطقه برخلاف خواسته و نظر صهيونيست‌ها به پيش مي‌رود و سازش طلبان روز به روز در تنگنا و تنهايي بيشتري قرار مي‌گيرند. پيروزي جنبش ضدصهيونيستي حماس در انتخابات گذشته فلسطيني اشغالي مويد ا ين واقعيت است كه مردم فلسطين به سازش با رژيم صهيونيستي اعتقادي ندارند وسازش طلبان را طرد مي‌كنند. اين واقعيت در مورد ساير كشورهاي منطقه نيز وجود دارد. مردم اين كشورها از رهبران خود كه به رفتار و سياست خفت بار سازش طلبي روي آورده‌اند خشمگين هستند هر چند به دليل فضاي بسته سياسي حاكم بر اكثر اين كشور مجال ابراز نظر ندارند.

اكنون روز به روز تفكر معتقد بر مبارزه با رژيم صهيونيستي در درون فلسطين اشغالي و در ميان ساير مسلمانان قوت مي‌گيرد و اين تفكر رو به رشد، محاسبات صهيونيستها را به هم ريخته است و طولي نخواهد كشيد كه با تبديل شدن به يك طوفان، تومار رژيم اشغالگر قدس را در هم خواهد پيچيد. در آن هنگام، براي اين سردمداران عرب سازشكار، تنها ننگ و رسوايي باقي خواهد ماند.